shadishadi، تا این لحظه: 21 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات ستایش

من و پویا

سلام . دیروز پویا پسر عمه ی عزیزم با مامانش اومدن خونه ی ما به محضی که رسید ن به مامانش گفت مامان اجازه می دی بر سوپر مارکت چون خونه ی ما خیلی به سوپر مارکت نزدیک بعدش منم از مامانم اجازه گرفتم و رفتم موقعی که برگشتیم تنقلاتی رو که خریده بودیم با ریحان عسلی خوردیم. بعدش با هم کارتون نگاه کردیم  شب که شد لیلا ایینااومدن خونمون منو پویا به همراه لیلا و ریحان عسلی رفتیم تو اتاق من باهم دیگه اسم و فامیل بازی کردیم موقعی که ساعت به 11شب رسید لیلا و پویا می خواستن از خونمون برن منم از اینکه پویا ولیلا به همراه پدر وماداشون به خونه ی ما اومدن خوش حال شدم . خوب حالا متن من دیگه به پایان رسیده پس من از همه ی شما وبلاگ نویسان عزیز تشکر ...
13 تير 1392

عکس های من

  کنار دریا روزی که تیم ملی فوتبال در مقابل تیم کره به پیروزی رسیدو مستقیم به جام جهانی 2014 برزیل رفت     من قبل از رفتن به خونه ی خاله مهین   ...
9 تير 1392

بازهم من و لیلا

سلام امروز بخاطر اینکه ما به خونه ی جدیدمون نقل مکان کرده بودیم لیلا ایینا اومدن ما باهم اینقدر بازی کردیمکه داشتیم از حال می رفتیم خیلی عصر وشب خوبی بود من اینقدر خوشحال شدم که دلم نمی خواست از خونمون برن ...
3 تير 1392
1